معمولا در مورد ميزان اثربخش بودن برنامه هاي راهبردي زياد گفته و نوشته مي شود. صحبت من حتي در مورد اثر بخشي هم نيست، مي خواهم در مورد اثر صحبت كنم.
هر چيزي در اين دنيا اثري دارد كه شما از اثر هر وجود به خود آن پي مي بريد. بادي مي وزد،در اثر تغيرات دمايي و يا تكانه هاي اطراف به وجود آن پي مي بريم و قص علي هذا.
با اين مقدمه حال برويم سراغ برنامه هاي راهبردي. چقدر اين برنامه هاي اثر بخش هستند سوالي است كه بايستي در گام دوم پرسيد. سوال اول از ديد من اين است كه چقدر اين برنامه ها در سازمان اثر دارند.
بياييد يك آزمون ذهني طراحي كنيم. در سازماني كه زندگي ميكنيم، برنامه راهبردي وجود دارد، اگر از فردا تعليق شود،اتفاقي در زندگي سازمان رخ مي دهد؟ كاركنان در سطوح پايين تغييري احساس مي كنند؟ نوعي سر درگمي در سازمان ايجاد خواهد شد؟
اينها تمام سوالاتي هستند كه اگر توانستيم به آنها پاسخ مثبت بدهمي، پس از آن بايستي برويم دنبال اين سوال كه چقدر برنامه ها اثربخش بوده اند.
خيلي از سازمانها با اينكه برنامه راهبردي دارند، ولي شما نمي توانيد اثراتي از آنرا در سطوح پايين ببينيد. در اغلب آنها اگر از كاركنان سطوح پايين سوالي در خصوص راهبرد سازمان بپرسيد قطعا جواب چندان درخوري نخواهيد يافت.
پایدار باشید.