در ادامه مطالبی که در خصوص مدیریت استرس در اینجا نوشته ام، در این نوشته قصد دارم مهمترین روشهای سازمانی مقابله با استرس را به صورت خلاصه بیان کنم. در تبیین عوامل سعی شده شرط اختصار رعایت شود و لازم است در صورتی که تصور می کنید درگیر یکی یا تعدادی از این عوامل هستید مطالعات دقیق تری را در این خصوص داشته باشید و این نوشته صرفا جهت معرفی و آشنایی است.
چندين عامل كه باعث تنش ميشوند تحت كنترل مديريت هستند، مثل نوع كار و نقشي كه به فرد داده ميشود. از اينرو مديريت ميتواند اين عوامل را تغيير دهد. استراتژيهايي كه مديريت ميتواند بهكار برد عبارتاند از شيوه بهتر گزينش كاركنان و گماردن آنان در مشاغل مناسب، تعيين هدف هاي واقعي، طراحي مجدد مشاغل، مشاركت دادن افراد در فرآيند تصميم گيري، بهبود شبكههاي ارتباطي سازمان و اجراي برنامههاي سالم سازي.
– گزينش وانتصاب افراد
با وجود اينكه برخي از مشاغل ( در مقايسه با ساير كارها ) تنش بيشتري ايجاد ميكنند، ولي ميدانيم كه افراد در واكنشهايي كه در شرايط تنشزا از خود نشان ميدهند متفاوتاند. براي مثال ما ميدانيم كساني كه تجربه اندك دارند يا داراي مركز كنترل خارجي هستند از كاهاي تنشزا بيشتر فرار ميكنند. افراد با تجربه بالا وآنان كه مركز كنترل دروني دارند بهتر ميتوانند خود را با كارها يا مشاغل تنشزا وفق دهند وچنين كارهايي را به صورتي موثرتر انجام دهند.
– تعيين هدف
اگر افراد هدفهاي مشخص و چالشگر داشته باشند و نتايج حاصل از روند كارها و پيشرفت امور در راه نيل به اين هدفها نهفته باشند، در اين راه (يعني تعيين هدف) موفقتر خواهند بود. هدف ميتواند موجب انگيزش فرد گردد و از ميزان تنش بكاهد.هدفهاي خاصي كه قابل تعميم باشند ميتوانند ميزان انتظارات(از نظر عملكرد) را مشخص نمايند. گذشته از اين، بازخور نمودن نتايج حاصل از تعيين هدف موجب تضعيف پديده عدم اطمينان ميگردد و در نتيجه عملكرد واقعي بهبودمييابد. در نهايت ابهام از نقش و ميزان استيصال فرد كاهش مييابد و به كم شدن تنش ميانجامد.
– تجديد طرح مشاغل
تجديد طرح شغل باعث ميشود كه عضو سازمان مسووليت بيشتري بپذيرد، كارهايي كه هدف مشخصتري داردانجام دهد، از آزادي عمل بيشتري برخوردار شود و نتيجه عملكرد خود را ببيند. سرانجام، اينها باعث خواهند شد كه تنش كاهش يابد؛ زيرا اين عوامل موجب ميشوند تا فرد بر فعاليتها و كارهاي خود كنترل بيشتري اعمال نمايد و به ديگران كمتر وابسته باشد. اگر افراد بهگونهاي باشند كه ترجيح ميدهند كارهايي بكنند كه مشخص و يكنواخت باشد، در آن صورت با كاهش دادن مهارتها ميتوان پديده عدم اطمينان را تضعيف و تنش را كاهش داد.
– مشاركت دادن افراد در تصميمگيري
اگر مدير زيردستان خود را به صورت مستقيم در تصميمگيريها دخالت دهد، اين كار بر عملكرد افراد اثر ميگذاردو مديريت ميتواند بدين وسيله بر ميزان كنترلي كه فرد به كار خود دارد بيفزايد، در نتيجه تنش يا فشار رواني كه او از نقش خود دارد كاهش خواهد يافت.
– برنامههاي سالم سازي
سازمان ميتواند برنامههاي سالم سازي را در جهت سلامت جسم و روان كاركنان و اعضاي خود به اجرا درآورد. اين برنامهها در رابطه با وضع جسمي و روحي كاركنان اجرا ميشود. براي مثال سازمان ميتواند مكانهايي را داير كند و به افراد كمك نمايد تا وزن خود را كم نمايند و برنامههاي ورزشي مرتب به اجرا درآورند.