مدتهاست، شايد از آغاز انقلاب صنعتي، بحث توازن كار و زندگي به يك چالش اساسي تبديل شده است. البته از مدت زماني كه محققان و مديران صنعتي سعي در جهت ايجاد چنين توازني كردند هم زمان زيادي مي گذرد. تلاش هاي فراواني صورت گرفته و الي ماشالله مدل و نظريه در اين زمينه مطرح شده است. هر روز مطلب تازه و تر و هر روز رويكرد جديدتري به اين حوزه توسعه مي يابد. ولي به نظر من كار بخشي از زندگي انسان است. در كتاب تفكر سيتمي جمله اي از بزرگي نوشته بدين مضمون كه:
ديگر نمي توانم كار كنم، بدن و ذهنم نياز به تفريح دارد، تفريح نياز به پول دارد، براي پول بايد كار كنم و اين چنين اين دايره باطل ادامه پيدا مي كند.
حتي قبل از ورود بشر به زندگي صنعتي هم كار بخشي از زندگي انسانها بود و گويي كار و زندگي يكپارچه بودند. بنده در اين متن به دنبال اين هستم كه در خصوص كار و زندگيواژه يكپارچگي( Integrated) را جايگزين توازن(Balanced) كنم.
جالب است در مطالعه اي كه توسط AWIS انجام شده است در حدود 50 درصد از خانمهاي مورد مطالعه معتقدند كه در هفته 2 الي 3 بار بين مسئوليت هاي زندكي و كار آنها تعارضاتي رخ مي دهد. بر اساس اين مطالعه،حدود 40 درصد از خانمها زمان بچه دار شدن خود را به خاطر مسائلي كاري به تاخير مي اندازند.
آنچه اين روزها در واقعيت رخ مي دهد دشواري جداسازي كار از زندگي است. شايد در گذشته مرزها روشن بود ولي امروزه نمي توان مرز روشني ميان كار و زندگي برقرار كرد. مرزها هر روز بيشتر از روز قبل در حال محو شدن هستند. در مطالعه اي كه مي توانيد از اينجا مطالعه بفرماييد، 61 درصد از افراد تمايل دارند تا دوران تعطيلات خود نيز كار كنند.
در مطالعه اي ديگر محققان دريافتند كه 93 درصد از مديران اجرايي در دوران مرخصي خود ايميل هاي خود را چك كرده و همچنين 63 درصد افراد هر يك الي دو ساعت در طي دوران بيداري خود، حتي در زمانهاي مرخصي ايميل خود را چك مي كنند.
در اين خصوص افراد را مي توان به دو دسته تقسيم كرد: يك افرادي كه تمايل و ميل شخصي به انجام اين كار دارند و گروه دوم افرادي كه مجبور به انجام اين كار هستند. دسته دوم اغلب شامل مديران اجرايي مي شود كه مسئوليت زيادي بر عهده دارند و حتي در زمانهايي هم كه مرخصي هستند و حضور ندارند چرخ فعاليت آنها به گردش است و نياز به انجام چكهايي است. اين افراد انتخابي غير از اين ندارند.
مسئله ديگري كه مي توان در اين خصوص بيان كرد، افزايش قابل ملاحظه تعداد افرادي است كه از راه دور كار مي كنند. امروز تقريبا كار كردن با افراد از طريق ايميل و تلفن بسيار معمول شده است. در پروژه هاي مختلفي كه انجام شده حتي گاهي پيش مي آيد گزارشي را فردي آماده مي كند كه مدير پروژه حتي يكبار هم به صورت مستقيم و رو در رو با وي مواجه نشده است. كارها از طريق ايميل و تلفن پيش مي رود. شايد بتوان اين روند را يكي از هيجان انگيز ترين تغييران دوران حاضر دانست. براساس مطالعه اي كه انجام شده است در حدود 3 ميليون نفر از كارمندان آمريكايي هرگز به دفتر يا اداره اي به عنوان محل كار نرفته اند. در اين خصوص نياز نيز راه دور برويم. كارشناس پژوهشي بسياري را در اطراف خود ميشناسيم كه كار خود را در خانه انجام مي دهند و صرفاً از طريق ابزارهايي شبيه به اسكايپ و وايبر تماس خود را با مدير پروژه برقرار مي كنند.
حذف شدن مرزهاي كار و زندگي
تمايل افراد به كار كردن حتي در زمانهاي تعطيلي و مرخصي
افزايش تعداد افرادي كه از راه دور كار مي كنند
استاد گرامي، ميگم كه اين شايد به شخصيت آدمها هم ربط داشته باشه مثلا تپ شخصيتي نوع Aو B
درود بر شما
قطعا تيپ شخصيتي در اين مورد دخيل است و شما نيز به درستي اشاره نموده ايد ولي نكته در اينجاست كه فشردگي كار و زندگي به حدي پيش رفته كه حتي گاهي نمي توان مرز كار و زندگي را مشخص كرد. بخشي مربوط به انتظارات سازمان و تيم مديريتي از افراد است كه معمولا به مواردي همچون ارتقا و غيره وابسته است و بخشي هم از روي علاقه شخصي افراد است.
شاد باشيد.