شاید یکی از ایده آل های هر مدیر پروژه ای باشد که یک تیم موفق داشته باشد. تیم موفق یک خصوصیاتی دارد و یک اجزایی. در این نوشته فقط می خواهم در مورد اجزای ضروری در یک تیم موفق صحبت کنم. آیا تیم شما این اجزا را دارد:
تیم شما یک داستان پرداز یا قصه گو می خواهد. هر تیمی یک خط داستانی دارد، خطی که هم از بیرون و هم از درون سازمان تغذیه می شود، یک داستان سرا یا قصه درون سازمان وظیفه حفظ این خط داستانی درون تیم را برعهده دارد. طراح در تیم، ایده می دهد، نقش وی اساسا ایده دادن است. ارزیابی آن و اینکه چقدر این ایده عملیاتی است فاز بعدی است. نباید در تیم ایده ها مورد شماتت قرار گیرند، این بدترین نوع سرکوب در یک تیم است.
سازنده ایده ها را اجرایی می کند و تثبیت کننده فرایند بهبود مستمر را برای محصولات و خدمات پی می گیرد.
این تیم از لحاظ حمایت، یک جنگنده می خواهد. شاید خیلی خوب نباشد همه اعضای تیم روحیه جنگندگی داشته باشند. نقش این فرد جایی پر رنگ می شود، که تیم نیاز به جنگندگی داشته باشد، چه در تعامل با خارج از مرز تیم و چه در تعامل با افراد درون تیم. نقش جستجوی گری شاید یکی از جذاب ترین نقش هایی است که درون هر تیمی بایستی وجود داشته باشد و معمولا مدیران پروژه به آن اهمیت نمی دهند. جستجوگر مشاهده گر خوبی است، تسلیم نمی شود و همیشه در حال سوال است.
اگر در ادبیات تیم های موفق چرخی بزنیم، وجود چشم انداز یکی از عناصر اصلی است، خیال باف در تعامل با طراح و قصه گو به خوبی می توانند در تدوین چشم انداز موثر باشند. یک تیم بدون چشم انداز قطعا موفق نخواهد بود.
مربی شاید با سابقه ترین یا با تجربه ترین فرد تیم است. اغلب مورد سوال واقع می شود و نقش منتور تیم را بازی می کند. و نهایتا یک استخدام کننده را می توان به عنوان اجزای یک تیم موفق نام برد. کسی که نیازمندیهای انسانی تیم را فراهم می کند.
همه این موارد، نقش هایی هستند که درون یک تیم موفق بایستی وجود داشته باشند. حال ممکن است یک نقش توسط چند نفر انجام پذیرد یا اینکه چند نقش توسط یک نفر انجام گیرد. مثلا یک تیم ممکن است چند طراح یا سازنده داشته باشد. یا اینکه یک نفر در تیم همزمان نقش خیال باف، طراح و قصه گو را بازی کند.
ولی آنچه مسلم است این است که شما وقتی به تیم خود نگاه می کنید بتوانید این 9 عنصر اصلی را در تیم پیدا کنید.
پیروز و پایدار باشید.
اگر مفید بود با دوستان خود به اشتراک بگذارید.