شکست در استخدام ها به یکی از چالش های عصر حاضر تبدیل شده است. آدمهایی که می آیند، خوب هستند، ظاهرا سازمان هم برای آنها خوب است ولی می روند. دایره طلایی بخشی از دلایل این شکست را می تواند تبیین کند.
دایره طلایی از سه حلقه تشکیل شده است. درونی ترین حلقه که مربوط به چرایی است، حلقه واسط که مربوط به چگونگی است و حلقه اولیه که مربوط به چه چیزی است.
هر چه در استخدام می بینید، مبتنی بر چه چیزی و در بهترین حالت، چگونگی است. و کمتر به چرایی می پردازیم.
فرض کنید استخدام دارید. در حالت عادی وقتی متقاضی وارد مصاحبه می شود یا وقتی حتی می خواهیم اگهی کنیم، چه اطلاعاتی می دهیم؟ در سوالات مصاحبه تاکید ما روی چه مسائلی است؟ بیشتر مصاحبه های استخدامی روی مهارتها فنی و کمی هم روی مهارتهای رفتاری متمرکز است و خیلی هم بخواهیم شیک! رفتار کنیم، چند شایستگی تعریف کرده ایم که البته همان هم جای سوال است.
نتیجه چنین مصاحبه ای چه می شود؟ در بهترین حالت، فردی را جذب می کنیم که دقیقا می داند چه کاری را باید انجام دهد، و چگونه. ولی از چرایی خبری ندارد.
جمله معروفی هست که می گوید برای مدیریت خود از مغز خود ولی برای مدیریت دیگران از قلب خود استفاده کنید.
اگر بخواهیم برای مدیریت دیگران از قلب خود استفاده کنیم، آنها باید با ارزشهای ما همراه باشند. استخدام هایی که انجام می شود، کاملا منطقی است، دقیقا دلیل این همه ریزش نیرو هم همین منطقی بودن است. ما چه چیزی و چگونگی را به فرد می گوییم و کمتر از چرایی صحبت می کنیم.
چرایی دقیقا با احساسات، باورها و ارزشهای ما سروکار دارد. ما افراد با مبتنی بر اینها استخدام نمی کنیم، بیشتر افراد جذب شده، افرادی هستند که منطقا با پست منطبق هستند.
این حلقه یا دایره به ما می گوید، ابتدا افراد را مبتنی بر آرمانها، باورها و ارزشها انتخاب کنید و سپس مبتنی بر مهارتهای فنی و هر چیزی که در دایره منطق می گنجد، استخدام کنید. این فرد نه برای سود، بلکه برای آرمان استخدام شده است پس انتظار ماندگاری خیلی بیشتری هم از آن انتظار می رود، چیزی که در اطراف خود زیاد میبینیم، فردی با وجود ناملایمات در شرکت خود، به دلیل ایمان به آرمان و ارزشهای شرکت، میل به رفتن یا ترک خدمت ندارد.
پیروز و پایدار باشید.
با دوستان خود به اشتراک بگذارید.
خیلی عالی بود .
بسیار متشکر