شايد يكي از مشخصه هاي اصلي نسل ما، منظورم دهه شصت به بعد، رويكرد عملگرايي و كاركرد گرايي است. از تئوري بيزار و علاقه به عمل كردن. دو مقدمه مي نويسم،جمع بندي دو مقدمه با شما.
مقدمه اول:
سامانترا گوشال مقاله اي دارد تحت اين عنوان كه تئوري هاي بد مديريت رويه هاي مطلوب مديريت و تجربه هاي مطلوب مديريت را نابود مي كند. معتقد است تئوري ها و ايده هايي كه ما در دانشكده هاي مديريت نشر مي دهيم،نه تنها مفيد نيستند، بلكه براي صنعت ما مضر هم هستند. اقدامي كه وي پيشنهاد مي دهد، كاري نكردن است. معتقد است همين كه ما از كاري كه در حال انجام آن هستيم دست بر داريم و آنها را متوقف كنيم كافي است. معتقد است صنعت براي خود تجربه هاي مطلوبي داشته كه از طريق اين تئوري ها در حال تخريب است. معتقد است در تئوري ها، ما انسان فرصت طلب را، انسان فردگرا و انساني كه تنها و تنها پيگير نفع شخصي است را بسط داده ايم(همان چيزي كه در تئوري هزينه مبادله تاكيد مي شود) و حتي در زمينه رقابت، نيروهاي پنجگانه پورتر را آموزش مي دهيم. اينكه سازمان نه تنها با رقبايش، بلكه با تامين كنندگان، مشتريان و قانونگذاران نيز در رقابت است.
اين انديشه از طريق دانشجوياني كه در دانشكده هاي ما كسب فيض مي كنند، به جامعه تزريق مي شود و نهايتا آنچه در جامعه بسط مي يابد بي اخلاقي وسيع در سطح كسب و كار است. از همين رو است كه گوشال معتقد است بهترين كاري كه دانشكده هاي مديريت مي توانند بكنند،متوقف كردن هر آنچيزي است كه اكنون در حال انجام آن هستند.
مقدمه دوم:
بر خلاف تصور همگان، و آنچه انتظار آن مي رود، پژوهشكده اخلاق حرفه اي نه در دانشكده مديريت بلكه در دانشكده الهيات شكل گرفته است. مدير گروه اين پژوهشكده، آقاي دكتر قراملكي هستند. در حوزه اخلاق كسب و كار شناخته شده هستند و انصافاً نيز خيلي خوب كار كرده اند. جاي تشكر بسياري است از ايشان كه براي خويش مسئوليتي قائل بوده و اينكه تلاش مي كنند اين مسئوليت را به نحو احسن به انجام رسانند.
——
پينوشت:
اتفاق خوبي است همين كه شكل گرفته است ولي شايد لازم باشد ما كه در دانشكده هاي مديريت تحصيل و تدريس مي كنيم، كمي به فكر رويم. مسئوليت اجتماعي ما در اين حوزه بيشتر است يا دوستان ما در دانشكده الهيات. چقدر دوستان ما از كانتكس و شرايط كسب و كار خبر دارند. در همين حوزه تخصصي خودم صحبت مي كنم، چقدر از دوستان ما در دانشكده مديريت با مباحت و چالش هاي اخلاقي ما در حوزه منابع انساني آشنا هستند، چقدر زمان مي برد، ـا آشنا شوند تا كمكي بكنند، چرا ارتباطي بين دوستان ما و اين پژوهشكده وجود ندارد يا اگر هم هست در سطح حداقلي است؟
راهكار پيشنهادي شما چيست؟
شما چه نظري در اين خصوص داريد؟