هفتهی گذشته با فردی حدود چهل خورده ای ساله، که حدود دو دهه هم سابقه کار داشته مصاحبه میکردم. در انتهای مصاحبه گفت میتوانم بپرسم بر اساس تستهایی که از من گرفته ایدچه شغلی مناسب من است.
در انتهای دهه دوم از سابقه شغلی خود سوال از شغل مناسب میپرسد. کمی عجیب است. چرا در دهه اول این سوال را نپرسیده؟ چرا امروز به این فکر میکند.
وقتی مسیر شغلی اش را مرور میکردم خیلی پراکندگی هم نداشت، خیلی تغییری ایجاد نکرده بود. واقعیت این است وی تا امروز در مسیر امرار معاش بوده، حداقلهایی از زندگی برایش مهیا نبوده و امروز که مهیا شده به این فکر میکند. زندگی اش ظاهرا کمی به ثبات رسیده بود. تقریبا به تمام چیزهای حداقلی زندگی خود رسیده بود. نکته اینجاست که ایشان تا امروز در مسیر امرار معاش بوده بدون هیچ توجهی به علایق خود یا توانمندی های خود. اولین فرصت کاری خود را هم بر اساس پیشنهاد یکی از دوستان خود انتخاب کرده بود. اساسا فقط شغل انتخاب کرده برای امرار معاش.
همین فرد اگر یک دهه زودتر به مسیر شغلی اهمیت بیشتری نسبت به مسیر امرار معاش میداد احتمال اینکه امروز به هر دو رسیده بود خیلی بیشتر بود. در مسیر امرار معاش در مسیر علایق و توانمندیها نبوده و صرفا به حقوق فکر میکرده و امروز ارزشمندترین سرمایه خود یعنی عمر خود را از دست داده بود. هرچند هر زمانی که ماهی را از آب بگیریم تازه است ولی داستان عمر کمی پیچیده تر است. گذر آن بازگشتی ندارد. انرژی موجود در دهه سوم زندگی هیچگاه قابل بازگشت نیست.
شما در چه وضعیتی هستید؟ در مسیر امراز معاش یا در مسیر شغلی؟ پیشنهاد میکنم 10 ساعت وقت مفید برای پاسخ به این سوال صرف کنید. شاید با مطالعه چند کتاب، مشورت با صاحبنظران و حتی بررسی موقعیت های کاری که بیشتر نظر شما را جلب میکند.
پیروز و پایدار باشید.
اقا خیلی وبسایتتون عالیه
سلام.وبسایتتون خیلی خوب و مفیده
سلام.ممنون .خیلی خوب بود.از دست اندرکاران
وبسایت به این خوبی سپاسگزارم