اغلب از همکارانی که با آنها در تعامل هستم میپرسم که فلانی بهترین کارشناس(کارمند خوب) تو کیست؟
فردی را معرفی می کند، حال سوال دوم را می پرسم و متاسفانه اغلب جوابهایی که می دهند نا امید کننده است. قضاوتها شبیه کارنامه انضباط مدرسه است. البته تقصیری هم ندارند، با همین سیستم رشد کرده اند. سیستمی که ساکت بودن، کمتر حرف زدن، مدام تایید کردن، همرنگ جماعت بودن، به چالش نکشیدن، نظر ندادن، منظم بودن و صدها مشخصهی این چنینی به عنوان ارزش تعریف شده است.
کارشناسان نیز یاد گرفته اند که اگر می خواهند بقا داشته باشند، همهی این کارها را انجام دهند. مثلا نظر ندهند، نظر مدیر خود را تایید کنند.
چه کسی قربانی می شود؟
باهوش ترین، دلسوزترین و خلاق ترینها در این سیستم قربانی می شوند. چون آنها نظر دارند، نظر خود را بیان می کنند، اغلب ممکن است منظم نباشند، شلوغ هستند و معمولا به چالش می کشند.
میدانید که نظم و انضباط با تعریف مرسوم در جامعهی ما به نوعی کشنده ترین سم برای خلاقیت است.
نهایت چه می شود؟
یا این گروه دوم که از نظر روسا و مدیران کارشناسان خوبی نیستند، رخت بر میبندند و از سازمان می روند و یا اینکه میمانند و شبیه بقیه می شوند. یادمیگیرند که 7 صبح بیایند و 5 عصر بروند ولی در این بین چیزی نگویند. صدایی نداشته باشند، نظری نداشته باشند. اینطوری کمتر خطرناک به نظر می رسند. این میشود که کارشناسی با 15 سال سابقه را در سازمانی دیدم که بهترین، باهوش ترین و خلاق ترین کارشناس آن مجموعه بود، ولی چون صدای وی را نشنیده بودند و مدام نظراتش را سرکوب کرده بودند، تبدیل شده بود به ساکت ترین کارشناس مجموعه. از میز صدا در میآمد، از ایشان خیر.
پیروز باشید و شنونده
با دوستان خود در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید./