همانطور که قبلا هم نوشته ام(اینجا)، چند سالی است در حوزه مدیریت ریسک منابع انسانی در حال مطالعه، تحقیق و اجرا هستم. دیروز دوستی از ضعف عمده در این حوزه پرسید که چرا هنوز مدیریت ریسک منابع انسانی علی رغم اهمیتی که دارد، در سازمانها جایگاهی ندارد. شاید بهتر باشد با رویکرد ساختار گرایی به دنبال این ضعف بگریدم.
وقتی برای یک حوزه ای در شرکتی ساختار، تشکیلات و نیروی انسانی تعریف می شود یعنی آن حوزه مورد تاکید و اهمیت بوده است. یعنی شرکت احساس نیاز کرده و به همین دلیل منابع آنرا هم فراهم کرده است. حال در کدامیک از ساختارهای سازمانی که ما در اطراف خود میبینیم، تشکیلاتی برای مدیریت ریسک تعریف شده است. کادم شرکت نفتی دولتی یا خصوصی در ساختار خود واحد یا دپارتمانی برای مدیریت ریسک در نظر گرفته است. اساسا متولی مدیریت ریسک در سازمان کیست؟ در شرکت خود جوابی برای این سوال داریم؟
وقتی هنوز فرصت نکرده ایم ساختاری را برای مدیریت ریسک تعریف کنیم، چطور انتظار داریم، این وظیفه و ضرورت در سازمان به سرانجام برسد. اهمیت مدیریت ریسک به نحوی است که اساسا نیازی به توضیح و تبیین ندارد چون نیاز بشر به به هوا یا آب و غذا.
عمده ترین ضعف در حوزه مدیریت ریسک نبود همین ساختار و در اصل نبود همین متولی مدیریت ریسک است. البته این را نیز در پرانتز در نظر بگیرید که مدیریت ریسک نیاز به یک دپارتمان و متولی مشخص دارد ولی در اصل وظیفه هر مدیری است که مدیریت ریسک کند جدای اینکه متولی مشخص در سازمان برای آن وجود داشته باشد یا خیر. ولی نکته اینجاست که وجود متولی، می توان آموزش و ظرفیت سازی برای مدیریت ریسک را تسهیل کند. وقتی این اتفاق افتاد مدیر بازاریابی، مدیر منابع انسانی، مدیر پشتیبانی و هر دپارتمان دیگری ضرورت مدیریت ریسک را درک، ابزارهای آنرا یادگرفته و میداند کی، کجا و چگونه مدیریت ریسک کند.
به وجود این ساختار در سازمان خود فکر کنید. از خاطرم نمیرود مدیری که میگفت در دهه 50 از خدمت خود تازه با مفهوم مدیریت ریسک آشنا شدم. کمی دست بجنبانیم که فرصتها چون ابر در گذر هستند. اگر در این خصوص علاقه مند شدید حتما مفهوم GRC را مطالعه بفرمایید.
پیروز و پایدار باشید.
دکتر نریمانی عزیز و فرهیخته
نوشته هایت بر دل مینشید، امیدوارم روزی بر دلهایی هم بنشیند که باید فکری در این حوزه های مهم بکنند. به نظرم تاکید بر ساختار در این نوشته ممکن است ذهن خواننده را به طراحی یک ساختار و تعریف چند پست بکشاند که به نظرم مراد این نوشته این نیست که در سازمان واحدی تاسیس شود که در آن باز هم کارهای اداری این بار تحت عنوان جذاب مدیریت ریسک منابع انسانی انجام شود.
گمانم این است که مراد شما وجود یک متولی یا پاسخگو در این حوزه است. من فکر میکنم این وظیفه ای است که باید هر کس در سازمان در تحقق آن نقشی داشته باشد. یکی مسئول اجرا باشد، یکی مسئولیت اطلاعات و آمار را داشته باشد و یکی برای مواجهه با این ریسکها، مسئولیت اجرائی داشته باشد. مهم این است که به قول عام، این کار یک غصه خور پاسخگو داشته باشد و رها نشده باشد.
سربلند باشید
سلام و عرض ادب
از غصه خور پاسخگو خیلی لذت بردم. منظور من دقیقا همین غصه خور بود. و تاکیدم اینکه همه به عنوان یک وظیفه آنرا بپذیرند. اینکه هرکسی در هر سمتی که هست در کنار سایر وظایف خود، مدیریت ریسک را نیز جزو وظایف اصلی خود بداند و برای آن هم پاسخگو باشد
ولی نکته اینجاست، این پیگیری(پاسخگیری و گزارش گیری) در این خصوص، هیچ متولی ندارد. نه فقط در سازمانهای تولیدی، حتی در برخی موسسات مالی نیز چنین متولی وجود ندارد. وجود متولی به هماهنگی فعالیتها هم کمک می کند. جمع بندی کنم، ضمن اینکه وظیفه همه در هر سطحی هست، ولی نیاز به یک متولی خاص نیز دارد. این متولی میتواند در ساختار رسمی تعریف نشود، به صورت یک کمیته، کارگروه یا هرچیز دیگری باشد، ولی وجود آن هویت بخشی میکند.
پیروز و پایدار باشید و ممنون از همراهی