logo

من با جوانگرایی مخالفم

این روزها زیاد عبارت جوان گرایی را میشنویم. مخصوصا که به انتخابات نزدیک می شویم و جمعیت کثیری از رای دهندگان جوانان جویندگان نان و نام هستند و این عبارت برای آنها بسیار جذاب است. تجربه من از جوانگرایی بر اساس آنچه در این سالها دیده ام عمدتاً از این جنس بوده که وقتی فردی مورد اعتماد ولی جوان را میخواستیم سمتی دهیم با عنوان زیبای جوانگرایی رفتار خود را توجیه کرده ایم و به آنچه خواسته ایم رسیده ایم. بماند سازمان به اهداف رسیده یا نه، ولی ما با یک اسم زیبا بر رفتار خود به هدفی که خواسته ایم رسیده ایم.

جالب است بدانید که در ادبیات بین المللی سن گرایی(Ageism) به عنوان نوعی از تبعیض(علیه یک نفر به خاطر سن) در نظر گرفته می شود. این سن گرایی هم میتواند جوانگرایی باشد و هم مسن گرایی. هر نوع گرایی به سن افراد در این بازه گنجانیده می شود. 

ولی واقعا جوان گرایی خوب است؟ من اعتقاد راسخ دارم که خوب است ولی به شرطها و شروطها. این شرط و شروط چیست؟ 

انتصاب نوعی تصمیم گیری است. انتخاب بین چند گزینه محدود برای خواسته های نامحدود. قطعا مواردی برای ما مهم هستند. در شغلی ممکن است تجربه مهم تر باشد و در شغل دیگری تحصیلات. جایی تعامل اثربخش مهمتر است و جای دیگری شدت عمل و سرعت عمل.

ما مجبور هستیم که بین این دوگانگی ها یکی را انتخاب کنیم. یا لااقل به آنها ضریب دهیم و افراد را بر اساس این اولویت بندی ها رتبه بندی کنیم. هیچکس نمیتواند بگوید تجربه در همه‌ی شرایط بر سرعت عمل برتری دارد یا بالعکس. هیچکس نمیتواند با قاطعیت تام بگوید که تحصیلات بر تجربه ارجحیت دارد و در کل هیچکس با قاطعیت نمی تواند بگوید فلان معیار استخدام بر دیگری برتری صد در صدی دارد.

اخرین مورد از جوانگرایی که خاطرم هست سازمانی بود با تعداد زیادی بازنشسته که مدیر عامل جدید که اتفاقا جوان هم بود، به دلایلی میخواست از دست این افراد با سابقه خلاص شود و به اسم جوانگرایی همه را درو کرد. چه باقی ماند، یک سازمان بحران زده که با افرادی بدون تجربه ولی شارپ، مغرور و پر انرژی. همین عامل سرنگونی مدیر عامل جدید نیز شد و عملکرد آن سازمان افت شدیدی در طی یک سال پیدا کرد. شاید در طی 2، 3 یا 4 سال آینده عملکرد جهشی میشد(شاید) ولی فرصتها کم هستند.

من معتقدم بایستی جوانگرایی را ادبیات مدیریت خود حذف کنیم و برگردیم بر یک اصل. یک اصل در انتخاب، استخدام و انتصاب: شایسته سالاری

شایسته سالاری چه ایرادی دارد که جوانگرایی می کنیم؟ شایسته سالاری کدام مشکل ما را حل نمیکند که سراغ جوان گرایی می رویم؟ شایسته سالاری چه هیزم تری به ما فروخته (جز اینکه اجازه نمی دهد از بند پ استفاده کنیم)که شایسته سالاری را فراموش کرده ایم یا نادیده میگیریم؟

این چند قدم را طی کنید قطعا نتیجه‌ی مطلوب سازمان را خواهید یافت:

– شایسته سالاری را از لحاظ گفتمان سازمانی جایگزین جوانگرایی یا هر ادبیات دیگری کنید.

– در هر انتصاب یا انتخابی، معیارهای فرد مطلوب برای شغل مورد نظر را تعیین کنید(دو نکته: 1. ناگفته نماند ممکن است که سن یکی از این معیارها می تواند باشد ولی با ضریب مشخصی در مقایسه با سایر معیارها؛ 2. ممکن است واقعا یک شغل محدودیتهای سنی داشته باشد، این مسئله متفاوت است).

– ابزارهای در دسترس و قابل قبول سنجش هر کدام از معیارها را تعیین کنید.

– افراد را بر اساس این معیارها ارزیابی کنید و بر اساس وزن معیارها رتبه بندی کنید.

– حال ممکن است فردی جوان یا پیر یا زن یا مرد یا هر تنوع دیگری انتخاب گردد.

پایدار باشید.

در صورت تمایل این مطلب را در شبکه هیا اجتماعی به اشتراک بگذارید.

 

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *