مقدمه
"جاستین گاتلین" دونده معروف آمریکایی بعد از کسب مدال نقره دوی 100 متر از طرف تماشاگران حاضر در ورزشگاه "هو" شد اما کوچکترین عکس العملی را نسبت به آنها نشان نداد.
"لاوینی" دوومیدانی کارپرش بانیزه فرانسه نیز که در رقابت با دوومیدانی کار برزیلی بود در زمان پرش خود با سروصدای تماشاگران روبه رو شد که باعث برهم خوردن تمرکز این ورزشکار شد اما هیچ حرکت نادرستی را نشان نداد.
سعید عبدولی بعد از ناکامی برابر این حریف لفظ و رفتار نادرستی را از خود به نمایش گذاشت. در المپیک لندن و بازی های آسیایی اینچئون نیز شاهد شیوه نادرست اعتراض او بودیم. گویی عبدولی در هر مسابقهای در انتظار ناداوری و شکست است.
چرا؟
بخش زیادی از این رفتار ناشی از فرهنگ(رجوع شود به این نوشته در خصوص مدل فرهنگ ملی کلاکهان و استرادبک) ماست. فرهنگی طبیعت را مسلط بر ما و هر اتفاق خوب یا بدی را ناشی از طبیعت می داند. طبیعت منظورم جهان اطراف است. در این فرهنگ چه موفقیت باشد چه شکست، نقش فرد به شدت کمرنگ است. در رابطه انسان با طبیعت این سوال مطرح است که آیا انسان مقهور طبیعت و عوامل محیطی اطراف خود بوده و با آن کنار میآید و سازش خواهد کرد، یا این که حاکم برآن می باشد؟
سعید عبدولی نماینده ما به عنوان یک فرهنگی است که در آن هر اتفاقی ناشی از عوامل بیرونی ساست و مثلا کسی مثل لاوینی با اینکه ظاهرا، سروصدا ناشی از باخت وی بوده ولی واکنشی ندارد.
چون نگاه درونی دارد. شاید پیش خودش می گوید، کاش روی تمرکز خودبیشتر کار می کردم که سر و صدا آنرا به هم نریزد.
در همین فرهنگ است که تا دلتان بخواهد می توانید فرافکنی ببینید، مثلا وقتی زمستان می شود و برف می آید، شهرداری اعلام می کند غافل گیر شدیم. غافلگیر از چی؟ انتظار داشتید ماهی در زمستان از آسمان ببارد یا مثلا درختان شکوفه بزنند که از برف غافلگیر شدید.
در این فرهنگ برای هیچ شکستی نمی توانید از دیگران عوامل درونی بشنوید. کمتر از کسی که باخته می شنوید که ببخشید، کم تمرین کرده بودم یا آماده نبودم. در این مدت زیاد شنیدیم که وقتی یکی می باخت صحبت از مصدومیت کرد. برادر من! بزرگوار! تو تمرین کرده ای، از تعداد زیادی کشور دیگر هم تمرین کرده اند، لزومی ندارد حتما تو از بین 200 کشور جهان مدال طلا را ببری. در همین فرهنگ انتخاب و انتخابها نقششان در زندگی ما بیرنگ یا کمرنگ شده اند، در صورتی که ما چیزی جز انتخابهایمان نیستیم. شاید لازم باشد، اثرپروانه ای را بیشتر بخوانیم و کمی بیشتر در خصوص تئوری انتخاب بدانیم. شاید لازم باشد برای نسل بعد کمی مسئولاننه تر برخورد کنیم و سعی کنیم مسئولیت پذیری را یاد آنها دهید. تمرکز خود را روی این بگذاریم که آنها مسئولیت پذیر تربیت کنیم، اگر جایی خطا کردیم، عذرخواهی کنیم که یادبگیرند هر کسی می تواند خطا کند، هر کسی می تواند کم کاری کند و اگر چنین کرد، مسئولیت آنرا نیز بپذیرد.
پیروز و پایدار باشید.