حدود دو ماه پیش در یکی از کارگاه های توسعه مهارتهای رهبری که داشتم از حضار پرسیدم: "آیا شما خود را یک رهبر میدانید؟". تقریبا از بین 25 نفری که در کلاس حاضر بودند حدود 15 نفر قاطعانه خود را رهبر میدانستند و حدود 5 نفر هم معتقد بودند که صفات یک رهبر را تا حدود 80 درصد دارند. یعنی غالب کلاس خود را رهبر میدانستند. این عطش برای رهبری از کجا می آید.
در تحقیقات مشابه خارجی جایی خواندم از افراد سوال شده اکر هیچ تغییری در حقوق و دریافتی شما از سازمان رخ ندهد، ولی بدانید که در این سمت ارتقایی برای شما رخ نخواهد داد، چه تغییری در انگیزه شما رخ میدهد؟ عدد دقیق خاطرم نیست، ولی درصد زیادی گفته بودند هیچ تغییری.
دوباره سوالم را میپرسم: این همه عطش برای رهبری از کجا می آید؟ به نظر بخش زیادی از آن ناشی از میل به دریافت بیشتر از سازمان است تا اینکه فرد واقعا شایستگی های یک رهبر را داشته باشد یا واقعا از لحاظ شخصیتی خود را رهبر بداند. و نکته دوم اینکه اغلب، رهبری را معادل ارتقای عمودی در سازمان میدانند و از آن به عنوان ابزاری برای رشد خود در سازمان استفاده میکنند.
در همین راستا برای کسانی که فکر میکنند رهبر هستند، چند سوال مطرح است. اگر جواب آنها به این سوالات مثبت است میتوانند روی مهارت رهبری خود حساب کنند.
سوال اول: مسئولیت یا قدرت؟
در مدیریت و رهبری هر دو این موارد همزمان مطرح است ولی در رهبری قسمت مسئولیت برجسته تر است و در مدیریت قسمت قدرت. حال شما به دنبال به دست گرفتن کنترل عده ای هستید یا میخواهید مسئولیت آنها را بپذیرید؟ نگران بقیه هستید یا نگران خودتون؟
سوال دوم: انگیزه کافی دارید؟
قبل از اینکه مسئولیت را قبول کنید قطعا سطح بالایی از انگیزه را در خود میبینید. ولی آیا اگر چند حقوق خوب دریافت کردید، همان انگیزه اولیه کاهش پیدا میکند یا افزایش؟ میدانید برای چه میخواهید رهبر شوید؟
سوال سوم: نمرهی تعامل شما چند است؟
اگر به عنوان ناظر بیرونی بخواهید به میزان اثربخشی تعامل خود نمره بدهید، چه نمره ای میدهید؟ به بازخور دادن خود، بازخور گرفتن خود، شنود موثر خود، استفاده بهینه از کانالهای ارتباطی و … چه نمره ای میدهید؟ چه نوع بازخوری تا کنون دریافت کرده اید؟ سعی کنید به عنوان شخص سوم در مورد خود نظر بدهید تا کمی به واقعیت نزدیک تر باشد.
سوال چهارم: از دید سایرین چقدر قابل اعتماد و اتکا هستید؟
چقدر دیگران میتوانند روی شما حساب کنند؟ نظر شما مهم نیست، سایرین چگونه فکر میکنند؟ چقدر از زمان خود را برای کمک به دیگران سپری میکنید؟ همه فعالیتهای شما در جهت منافع خودتان هست یا فکر میکنید بخشی را نیز به دیگران اختصاص داده اید؟ چقدر دیگران به شما برای دریافت کمک مراجعه میکنند؟
سوال پنجم: چقدر از مذاکرات سخت لذت میبرید؟
واقعا علاقه دارید نوک پیکان باشید و همه اتهامات سمت شما باشد؟ میتوانید نقش ضربه گیر را برای بقیه بازی کنید؟ میتوانید روی منافع دیگران از جمله اعضای تیم(حتی غیر از خودتان) با سایرین مذاکرات سخت و تعارضات جدی داشته باشید؟
رهبری در حرف ساده است و در عمل خیلی پیچیده تر از چیزی که فکر میکنید. اگر به دنبال چیزهایی شبیه به پست، سمت و پول هستید، رهبر شدن ابزار خوبی نیست.
پیروز و پایدار باشید.