هر روز باید بیشتر از روز قبل کار کنیم؟

به نظر میرسد که بشر در هیچ دوره ای در تاریخ، به اندازه امروز کار نمی کرده است. انسان شکارچی-خوشه چین(Hunter-gatherer) به قدر نیاز تهیه میکرد، مصرف میکرد و وقتی مجددا نیاز به مواد غذایی داشت سراغ‌ جنگل و شکار میرفت. این انسان به دلیل تنوع غذایی هم که داشت، قدرت مقابله بهتری با بیماری ها داشت نه مثل ما که بخش زیادی از انرژی خود را از کربوهیدراتهای ساده مثل برنج یا گندم بدست می آوریم.

از زمانی که انسان شکارچی به طمع برنامه ریزی و انبار مواد غذایی، رو به یکجا نشینی و کشاورزی آورد، کم کم ساعت کاری بیشتر شد تا رسیدیم به امروز. برای امنیت بیشتر، هر روز بیشتر و بیشتر کار میکنیم. 

پرانتزی باز کنم، ویديویی از روزهای آخر عمر انیشتین دیدم که با این همه تلاش و اثربخشی که برای بشر داشته ولی احساس میکرد مسیر را اشتباه رفته، البته در ویدیو نمیگوید ای کاش چه میکرد که پشیمان نباشد. به هر حال، انیشتین هم که باشی ممکن است روزهای آخر احساس کنی راه را اشتباه رفته ای. بگذریم.

در تصویر زیر متوسط ساعت کاری در کشورهای مختلف اشاره شده است:

برای ایران، اگر هر ماه کاری را ۱۹۰ ساعت ضرب در ۱۲ ماه کنیم در حدود ۲۳۰۰ ساعت در سال کار میکنیم. آیا اینقدر کار لازم است؟ به این عدد بایستی ساعت اضافه کاری افراد را نیز اضافه نمود.

چند ساعت حضور در سازمان بهره وری دارد؟ چرا اینقدر ساعت کاری در کشورهای مختلف متفاوت است و چرا در کشورهای توسعه یافته ساعت کاری کمتر است؟ تحلیل این تفاوتها را از سه جنبه می توان بررسی نمود.

اول بر فرهنگ یک کشور تمرکز دارد.

اینکه بیشتر اهل اوقات فراغت هستند یا اهل پیشرفت. البته در بین کشورها، هستند کشورهایی مثل ایتالیا که ساعات بیشتری را نسبت به همسایه‌های نسبتا جدی خود کار می‌کنند و همین مسئله آن دلایل فرهنگی را اندکی خنثی و بی‌معنی می‌کند.
دلیل دوم از بعد اقتصادی می باشد، درآمد بیشتر برابر است با تفریح بیشتر، اما درآمد بیشتر افراد را به کارکردن بیشتر جلب می کند و همین عامل از جایی به بعد تاثیر منفی بر اوقات فراغت و زندگی افراد خواهد گذاشت.

مورد اخر وضعیت قانونی هر کشور است، اینکه با توجه به رشد اقتصادی خود چه میزان ساعت کاری در هفته را تعیین کرده است. هر چند باید عنوان نمود میزان ساعت کاری مفید که منجر به بهره وری می گردد با میزان ساعت کاری واقعی متفاوت است و میزان ساعت کاری زیاد حتما منجر به بهره وری بالاتر نمی انجامد. به طور مثال در آلمان که برخلاف ایران 28 ساعت در هفته کار می کنند اما زمانی که یک کارمند سر کار است، به این معنی است که کاری جز آن را نباید انجام دهد. فضای مجازی، غیبت کردن با همکاران و تظاهر به‌کار کردن وقتی که می‌بینید رئیستان نزدیکتان است، همه اینها از نظر اجتماعی رفتارهای غیرقابل قبول است. اما از طرف دیگر در کشوری مثل آلمان با ساعت کاری کم نیز مشکلاتی به مرور مشاهده شده است. با بالاتر رفتن سن جمعیت و کم شدن نیروی کار و کاهش ساعات کاری، شرکت‌های آلمانی را نسبت به جذب کارکنان جدید نگران کرده است. بیش از نیمی از کارفرمایان آلمانی با مشکل یافتن نیروی کار مطلوب خود روبرو هستند که در شرکت‌های بزرگ این نسبت به ۸۲ درصد می‌رسد.
اما از تمام اختلافات قانونی، فرهنگی و فردی که بگذریم، این جامعه به عنوان یک کل است که باید این مسئله را قضاوت کند: آیا زندگی همه‌اش کار است؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *