قله حماقت، دره نومیدی یا شیب روشنایی؟

اغلب ما به تجربه در تعامل با سایر افراد به این نتیجه رسیده ایم که هر چه دانش افراد بالاتر می رود، افتادگی آنها نیز بیشتر می شود و ضمن اینکه اعتماد به نفس واقعی تری پیدا می کنند. دیوید دانینگ و جاستین کروگر دو دانشمند حوزه روانشناسی هستند که به این موضوع پرداخته اند. آنها این جنس تحلیل ها را نوعی سوگیری شناختی ارزیابی می کنند. به این معنی که برداشت نا درست مبتنی بر اطلاعات و یا تحلیلهای اشتباه منجر به قضاوت و استدلالهای اشتباه شده و در نتیجه نتیجه گیری های نادرستی را نیز در مورد افراد و موقعیتها ایجاد می کند.

اینجا نقش ادراک بسیار کلیدی است. در سو گیری های شناختی، خطای ادراکی رخ میدهد. فرد همه اطلاعات موجود را تحلیل نمیکند، بلکه آن بخشی از اطلاعات را وارد تحلیل خود می کند که بیشتر برایش جذاب یا به هر دلیل دیگری بیشتر برایش جلت توجه می کند. این خطای ادراکی-شناختی در نهایت به تحریف ادراکی، قضاوت نادرست،تحلیلهای غیرمنطقی و نهایتا بیخردی می انجامد.

دانینگ و کروگر این ارزیابی نادرست فرد از توانایی های خود را تحت عنوان اثر دانینگ-کروگر(Dunning–Kruger effect) تبیین کرده اند. 

میزان اعتماد به نفس یکی از مهمترین متغیرهای رفتاری است ک البته نه مبتنی بر واقعیت، بلکه مبتنی بر تحلیل هایی که از خود داریم و همچنین تحلیلهایی که از دیگران داریم شکل می گیرد. این تحلیلها همانگونه که بیان شد، نه بر مبنای واقعیتها، که مبتنی بر فرایند ادراک انتخابی شکل می گیرد. یعنی فرد کل اطلاعات موجود را تحلیل نمیکند، بلکه اطلاعات موجود را دریافت، تحلیل، فیلتر و نهایتا تحلیل میکند. بنابراین بخش زیادی از اطلاعات از دست میرود یا به اصطلاح  فیلتر می شود.

ارزیابی افراد از اعتماد به نفس خود هم مشمول این قاعده است. تصویر ذیل اثر دانینگ-کروگر را نشان میدهد. مبتنی بر دو محور میزان خبرگی فرد و میزان اعتماد به نفس:

این ارزیابی در خصوص اعتماد به نفس همانگونه که بیان شد مبتنی بر دو مسئله است: تحلیل فرد از خود و تحلیل فرد از دیگران.

فرد کم دانش تحلیل نادرستی از خود دارد، بنابراین اعتماد به نفس بسیار بالایی دارد و تصور میکند از سایرین چیزی کسر ندارد. و در مقابل میبینید که فرد بسیار دانشمند و خبره، اعتماد به نفس پایین تری نسبت به فرد کم دانش دارد. دلیل این هم ارزیابی نادرست فرد خبره نسبت به دیگران است و اینکه تصور می کند سایرین هم مانند او هستند و به نوعی تواضع دفاعی شکل میگیرد. دانینگ-کروگر این مسئله را تحت عنوان شیب روشنایی عنوان میدهد و آن خطا در ارزیابی را قله حماقت.

خصوصیات ذیل را مطالعه کنید:

  • فرد قادر به تشخیص عدم مهارت خود نیست،
  • فرد قادر به تشخیص وسعت و حوزه ناکارایی خود نیست،
  • فرد قادر به تشخیص وسعت کارایی و مهارتمندی دیگران نیست،
  • و اینکه فرد زمانی تنها متوجه فقدان مهارت خود میشود که در معرض آموزش قرار گیرد.

اینها خصوصیات فرد در قله حماقت است. بدون قضاوت احساسی اول نگاهی به خود بکنیم و سپس به اطرافیان، اگر درگیر این ویژگی هستیم، بهتر نیست وارد آموزش شویم، یا اگر اطرافیان ما درگیر این مسئله هستند، آنها را وارد فرایند آموزش کنیم؟

کنفسیوس: دانش واقعی زمانی است که وسعت جهل خود را بدانیم

برتراند راسل: یکی از چیزهای دردناک در عصر ما این است که آنها که از خود مطمئن هستند احمق می باشند و آنها که چیزی از خیال و درک بشری ندارند مشحون از تردید و عدم تصمیم هستند.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *