شیوه های تزریق بی اعتمادی به همکاران

بارها و بارها در خصوص اعتماد نوشته ام. با تجربه ای که امروز دارم، موضوعی نمیتواند مهمتر از اعتماد درون یک اجتماع باشد. بنابراین در این حوزه تلاش میکنم بیشتر بخوانم، بیشتر تجربه کنم و بیشتر بنویسم.

قبلا نوشته ام(اینجا) که اعتماد میتواند مبتنی بر ترس، دانش و اعتماد باشد. تصورات غلطی در باب اعتماد وجود دارد که در مورد آنهم قبلا مفصل نوشته ام و تلاش کرده ام که برخی از افسانه ها و تصورات غلط در این خصوص را توضیح دهم(اینجا).

چیزی که امروز میخواهم در خصوص آن صحبت کنم، روشهای تخریب اعتماد است. شاید لازم است در نظر بگیریم اعتماد از آن دست موضوعاتی است که نیاز نیست تلاشی در جهت توسعه آن بکنیم، ولی خیلی مهم است و شاید کافی است در مرحله اول تلاش مضاعفی بکنیم اعمال، رفتار و گفتار ما در جهت تخریب آن نباشد. بنابراین تلاش میکنم برخی از روشهای تخریب آن را شرح دهم.

توافقات شفاهی داشته باشد

اصل توافق یک موضوع است، اینکه این توافقات کتبی یا شفاهی باشد یک موضوع دیگری است ولی بایستی ضرب المثل حساب حساب است کاکا برادر را چندین بار در روز مرور کنید. هیچ پیمان برادری محکم تر از توافقات کتبی نیست. توافق شفاهی انتظارات مبهمی ایجاد میکند، سوء تفاهم ایجاد میکند، درک مشترک را کاهش میدهد و نهایتا اصل توافق را آسیب پذیر میکند. ضمن اینکه در توافق کتبی آخرین توافقات روی کاغذ نوشته میشود و در واقع مرور میشود ولی در توافقات شفاهی اگر به عنوان مثال 4جلسه برای رسیدن به توافق طی شده باشد هر گفتگوی در آن چهار جلسه میتواند مبنایی برای توافق در نظر گرفته باشد و به نوعی جمع بندی توافق به نوعی دچار دشواری میشود در صورتی که در توافقات کتبی به نوعی جمع بندی از برداشت دو طرف از گفتمان هم صورت میپذیرد. وقتی با همکار خود به صورت شفاهی توافق میکنید بدون توافق یا تفاهم نامه مکتوب، تا زمانی که دو طرف به توافقات شفاهی پایبند هستند ظاهرا مسئله ای رخ نمیدهد، ولی اگر به عنوان مثال کارفرما در خصوص یکی از بندهای توافق از همکار خود تعهدی بگیرد، اینجاست که کل توافقنامه زیر سوال رفته، از این لحظه به بعد نمی بایست انتظار تعهد داشت، دیگر تعهد شفاهی معنی خود را از دست داده و یکی از طرفین مبنای بی اعتمادی را شروع کرده است.

عدم شفافیت و محدودیت اطلاعات در دسترس

مبنای شکل گیری اعتماد اطلاعات است. بدون اطلاعات اعتمادی هم وجود نخواهد داشت. البته اطلاعات هم طبقه بندی هایی دارد و هرچه سطح اعتماد افزایش پیدا میکند سطح دسترسی به اطلاعات هم افزایش پیدا میکند. حال فرض کنید رابطه ای را با همکار خود شروع کرده اید، ادعاهایی هم مبتنی بر اعتماد وجود دارد ولی اطلاعاتی را به همکار خود منتقل نمیکنید، این ابهام، عدم شفافیت و مخفی کاری های مبهم مبناهایی برای شروع تخریب یک رابطه مبتنی بر اعتماد است. قول و فعل را یکی نکنید، در زبان ادعای اعتماد به تیم خود ولی در عمل رفتارهایی مبتنی بر بی اعتمادی داشته باشید شما شروع به تخریب کرده اید، تخریب چیزی که جایگزینی ندارد، اعتماد از بین خواهد رفت. مطمئن باشید.

سریع تغییر نظر دهید، برنامه نداشته باشد

از دیگر مبناهای کلیدی هر اعتمادی، آینده ای است که از این اعتماد و بر مبنای این اعتماد ساخته خواهد شد. تغییر نظرات مکرر در تصمیم گیری، برنامه ها و اقدامات دیده شده مهلک ترین سم در هر تخریب هر اعتمادی است. چه در روابط شخصی و چه کاری-اجتماعی چه مسئله ای صادق است. هیچ فردی علاقه ندارد در تیمی فعالیت کند که تغییرات نظر و عقاید مکرر است. برنامه ها مدام تغییر میکند. پس اگر به حفظ تیم فکر میکنید، به توسعه اعتماد علاقه مند هستید. برنامه ای تدوین کنید و به تک تک اجزای آن پایبند باشید، و تا زمانی که محیط به شما فشاری وارد نکرده یت تغییر اساسی پیش نیامده آنها را تغییر ندهید. این میتواند مبنا و چارچوبی برای شکل گیری اعتماد باشد.

در هر اقدامی به دنبال مقصر باشید

هر خطایی وقتی رخداد، دیگر رخداده است از فرصتهای یادگیری آن استفاده کنید، در نهایت مسئولیت پذیری و پاسخگویی، از پیگیری خطا، شناسایی مقصر و مسائلی مانند این دست بردارید. زندگی کاری کوتاه تر از چیزی است که حتی یک درصد از انرژی تیم صرف یافتن مقصر شود. 

تنها به دستورالعمل های اداری و مبتنی بر قانون کار عمل کنید

به قانون زیاد اشاره کنید، به این که به عنوان کارفرما حق و حقوقی دارید. انتهای سال از همه تعهد بگیرید که تمام حق و حقوق آنها پرداخت شده، علی رغم اینکه توافقات 6یاحتی 12 ماهه بوده، قراردادهای سه ماهه با پرسنل ببندید، قراردادها را مهر نکنید و نسخه ای هم از آنها به همکاران خود ندهید. ورود و خروج، مرخصی ها، ماموریتها و همه چیز را دقیقا طبق قانون کار عمل کنید، مبارک باشد، شما در بدترین وضعیت از اعتماد در تیم خود هستید.

پی‌نوشت 1: لیست فوق قابل تکمیل است و اینها اهم موارد مخرب در یک رابطه کاری است.

پی‌نوشت 2: اعتماد کاملا دو طرفه است، لیست فوق مواردی است که مخرب اعتماد از سمت کارفرماست، در نوشته های بعدی برخی عوامل مخرب اعتماد از سوی کارمند را نیز خواهم نوشت.

پی‌نوشت 3: خوشحال میشوم تجربه شما در خصوص عوامل فوق را نیز مطالعه کنم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *