عوامل مؤثر بر رضايت شغلي كاركنان

مطالعات مختلف در زمينة رضايت شغلي کارکنان نشان مي‌دهد كه متغيرهاي زيادي با رضايت شغلي کارکنان مرتبط است كه اين متغايرها در چهار گروه عوامل سازماني، عوامل محيطي، ماهيت كار و عوامل فردي قابل طبقه‌بندي است كه در قالب نگاره ذيل نشان داده شده است و در ادامه هر يك از اين موارد به اختصار تشريح مي‌گردد. بر اساس اين الگو مي‌توان تاثيرات عدم رضايت شغلي در بروز انواع خروج از خدمت را مشاهده نمود.

رضايت شغلي کارکنان

عوامل سازماني: متغيرهاي سازماني از اولين و عمده‌ترين عوامل تاثيرگذار بر رضايت شغلي كاركنان مي‌باشد. بعضي از عوامل سازماني كه منبع رضايت شغلي هستند عبارتند از:

  • حقوق و دستمزد: مطالعات لاك نشان مي‌دهد كه حقوق و دستمزد يك عامل تعيين‌كننده رضايت شغلي است. بويژه زماني كه از ديدگاه كارمند اين پرداخت منصفانه و عادلانه باشد.
  • ترفيعات: ترفيعات شامل تغيير مثبت در حقوق (حقوق بالاتر)، ارتقاء و در سرپرستي قرار گرفتن، چالش كاري بيشتر، مسئوليت بيشتر و آزادي در تصميم‌گيري است. به علت اين كه ارتقاء ميزان ارزش فرد را براي سازمان نشان مي‌دهد (به ويژه در سطوح عالي‌تر)، ترفيع فرد منجر به افزايش روحيه وي مي‌گردد.
  • خط مشي‌هاي سازماني: ساختار ديوانسالارانه براي فردي كه داراي سبك رهبري دموكراسي است، مناسب نيست. علاوه بر آن خط مشي‌هاي سازماني نيز در رضايت شغلي تأثير مي‌گذارد. خط مشي‌هاي غيرمنعطف باعث برانگيختن احساسات منفي شغلي مي‌شود و خط مشي منعطف باعث رضايت شغلي مي‌شود.

عوامل محيطي: عوامل محيطي كار نيز از اهميت ويژه‌اي در افزايش رضايت شغلي كاركنان برخوردار مي‌باشد كه در ذيل مهمترين اين موارد ذكر شده است:

  • سبك سرپرستي: هر جا كه سرپرستان با كاركنان رفتاري حمايتي و دوستانه داشته‌اند، رضايت شغلي نيز زياد بوده است.
  • گروه كاري: اندازة گروه و كيفيت ارتباطات متقابل شخصي در گروه، نقش مهمي در خشنودي كاركنان دارد. هر چه گروه كاري بزرگتر باشد، رضايت شغلي نيز كاهش مي‌يابد. زيرا ارتباطات متقابل شخصي ضعيف‌تر شده و احساس همبستگي كم رنگ‌تر و نهايتاً شناخت تمامي افراد مشكل مي‌شود. همچنين گروه كاري به عنوان يك اجتماع، سيستم حمايتي – احساسي و روحيه‌اي براي كاركنان محسوب مي‌شود. اگر افراد در گروه داراي ويژگي‌هاي اجتماعي مشابهي (نگرش‌ها و باورهاي مشابه) باشند، جوي را به وجود مي آورد كه در ساية آن رضايت شغلي فراهم مي‌گردد.
  • شرايط كاري: هر چه شرايط كاري مطلوب‌تر باشد، باعث رضايت شغلي مي‌شود. چرا كه در شرايط كاري مطلوب، آرامش فيزيكي و رواني بهتري براي فرد فراهم مي‌شود.

ماهيت كار: كار به خودي خود نقش مهمي در تعيين سطح رضايت شغلي دارد. محتواي شغل داراي دو جنبه است: يكي محدودة شغل است كه شامل ميزان مسئوليت، اقدامات كاري و بازخورد است. هر چه اين عوامل وسيع‌تر باشد، باعث افزايش حيطة شغلي مي‌شود كه آن نيز به نوبة خود رضايت شغلي را فراهم مي‌آورد. دومين جنبه عبارتست از تنوع كاري، تحقيقات نشان مي‌دهد كه تنوع كاري متنوسط مؤثرتر است، تنوع وسيع‌تر باعث ابهام و استرس مي‌شود و از طرف ديگر تنوع كم نيز باعث يكنواختي و خستگي مي‌شود كه نهايتاً منجر به عدم رضايت شغلي مي‌گردد. ابهام در نقش و تضادي در نقش همواره از سوي كاركنان مورد اجتناب قرار گرفته است. زيرا اگر كاركنان كاري كه انجام مي‌دهند و انتظاري كه از آن‌ها مي‌رود را نشناسند، موجبات ناخشمودي آن‌ها فراهم مي‌گردد.

عوامل فردي: در حالي كه محيط بيرون سازمان و ماهيت شغل عوامل تعيين كننده در رضايت شغلي هستند؛ صفات و ويژگي‌هاي فرد نيز نقش مهمي در آن دارد. افرادي كه به طور كلي داراي نگرش منفي هستند، هميشه از هر چيزي كه مربوط به شغل است، شكايت دارند. مهم اين نيست كه شغل چگونه است، آن‌ها همواره به دنبال بهانه‌اي مي‌گردند تا به گله و شكايت بپردازند. سن، ارشديت و سابقه، تأثير قابل ملاحظه‌اي بر رضايت شغلي دارند. كاركناني كه داراي سن بالا و سابقة زياد در سازمان هستند، انتظار دارند كه رضايت بيشتري از شغل خود داشته باشند. همچنين بعضي صفات مشخصة شخصيتي طوري است كه باعث افزايش رضايت شغلي مي‌شود. بعلاوه مي‌توان اين طور نتيجه گرفت، افرادي كه در سلسله مراتب نيازهاي مازلو در سطح بالاتري قرار دارند، رضايت شغلي بيشتري خواهند داشت.

پيروز و سربلند باشيد.

 

 

2 دیدگاه دربارهٔ «عوامل مؤثر بر رضايت شغلي كاركنان»

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *