شایستگی های کلیدی برای همه افراد سازمان

گاهی یک کارمند متمایز کسی که ما کارمند نمونه مینامیم، می تواند یک سازمان را از بحران نجات دهد. اغلب مدیران هم میخواهند کارمندانی از این دست داشته باشند. در ادامه لیستی اشاره می شود از ویژگی های برجسته‌ی یک کارمند خوب که نتیجه تحقیقات متعددی در سراسر جهان است. نکته اول در خصوص ایسن لیست اینکه، این ویژگی ها منحصر به سطوح کارشناسی نیست. اینها را می توان شایستگی هایی برای همه سطوح در تمامی دپارتمانها تعریف کرد. و نکته دوم اینکه این لیست را می توان از لحظه انتخاب و استخدام افراد تا زمان ارتقاهای عمودی و افقی استفاده نمود.

  • صداقت

افراد را تست کنید ببینید چقدر می توانند دروغ و دروغگو را تحمل کنند. هرچقدر هم که یک فرد توانمند باشد ولی عدم صداقتش برای رد او کافیست. این را مهمترین بدانید. چون صداقت است که می تواند بقیه ویژگی ها را تحت تاثیر مثبت قرار دهد.

  • مسئولیت پذیری

افراد مسئولیت پذیر به قول هایشان عمل می­کنند. عواقب اقداماتشان را مد نظر دارند. مسئولیت اشتباهاتشان را می­پذیرند و سعی می­کنند اشتباهاتشان را اصلاح کنند. افراد مسئولیت پذیر کار و هرچه به آن تعلق دارد را تصاحب می­کنند و در مقابل آن پاسخگو هستند. بررسی کنید که یک فرد کانون کنترل بیرونی دارد یا درونی. مسئولیت اشتباهات گذشته اش را به گردن محیط و هزار بهانه دیگر می اندازد یا قبول می کند که مثلا در فلان مسئله کم تلاش کرده است یا همه عوامل را ندیده است.

  • مراقبت

این افراد همواره در فکر کمک به دیگران هستند. این افراد اهل آسیب رساندن نیستند فقط به دنبال بهتر انجام دادن کارها هستند. شخصیتی مثبت دارند و به هیچ وجه پشت سر افراد بدگویی نمی­کنند. وظیفه مداری خوب است، ولی وظیفه مداری بدون انسان مداری، مردود است. اینها را می توانید در مصاحبه های استخدام یا انتصاب بررسی کنید.

  • شجاعت

یک فرد مسئولیت پذیر و صادق، زمانی می تواند به مقصد خود برسد که جسارت و شجاعت ابراز عقیده ای که فکر می کند درست است را داشته باشد. مثلا بررسی کنید ببینید یک فرد آخرین دفعه ای که با کسی مثلا مدیر مستقیم خود مخالفت کرده است چه زمانی بوده؟ مسئله چه بوده و نتیجه چه شده است.دقت کنید که هیچکس،دنبال دردسر نمیگردد. ولی وقتی به عواقب جبران ناپذیربی توجهی به این کار اندکی بیندیشیم متوجه می­شویم وجود این شخصیت در سازمان ضروری است.

  • بی طرفی

اینکه فرد از وظایفی که بر عهده دارد مطلع شود، ولی جدای از همه روابط و پیوندها، کار درست را انجام دهد. در مورد یک مدیر، شاید بی طرفی یا انصاف را می توان در وظایفی دید که به دیگران واگذار می کند. در مورد یک کارمند، میزانی که بر هدف متمرکز سامانی متمرکز می شود، جدای همه روابط. اینکه چقدر یک فرد بند پ را فاکتور میگیرد و قص علی هذه…

  • قدردانی و تواضع

قدردانی و تواضع مفاهیمی بسیار نزدیک به هم هستند. وقتی مدیر از نقش افراد داخل سازمان برای رسیدن به یک موفقیت با تعابیری نظیر: "من خدا را شاکرم"،"من قدردان شما هستم"،" من از شما صمیمانه سپاسگزارم" و تعابیری از این جنس تعریف می­کند، این نظر شما را به عنوان یک ناظر خارجی نسبت به مدیر و تواضع او بسیار بیش از پیش جلب می­کند. این تواضع مهمترین ویژگی شخصیتی است. 

  • وفاداری

بکارگیری افراد وفادار و فراهم آوردن سیستمی برای حفظ این وفاداری منجر به سودآوری می­شود. کسب و کارهایی که دارای کارکنانی خشنود و راضی هستند (که یک نشانه از وفاداری است) گردش مالی بهتری دارند و عملکرد بهتری را رقم می­زنند. اینکه فرد به مسیر شغلی خود وفادار است یا به شرکتی که در آن فعالیت می کند؟ فرد برای معرفی خود از چه واژه هایی استفاده می کند؟ من یک نفتی هستم؟ یا من مهندس نفت هستم؟ اینها تفاوت بین تعهد به سمیر شغلی شخصی است و تعهد به یک شرکت. اینکه فرد چقدر در طی مسیر شغلی سازمان تغییر داده است؟ اینکه در خصوص مدیران قبلی، معلمان خود و غیره چگونه صحبت می کند؟

  • صبر

صبر در برابر ناملایمات و سختی هایی که در مسیر کار و زندگی پیش می­آید یکی از ویژگی های برجسته افراد تلقی می­شود. تسلیم نشدن در برابر آن ها و استقامت در مقابل این مشکلات راه پیروزی است همانطور که جرمی پارک می­گوید: استقامت قدرت است.

  • حضور

این حضور به معنی تمرکز کامل بر یک کار خاص در مدت زمان مشخصی است. این خود یک ویژگی نیست ولی باعث رشد سایر ویژگی های شخصیتی می­شود. در مورد این ویژگی بسیار سوء برداشت وجود دارد. موضوع در مورد این است که فرد به طور کامل با تمام فکر و ذهنش در محل کار باشد و عواملی که منجر به برهم زدن حواس او می­شود نظیر ایمیل و یا تلفن همراه برای مدت مشخصی از او دور باشد.

زمانی که شما شخصیت افراد را به موازات شایستگی آن­ها حین استخدام درنظر بگیرید متوجه می­شوید که افراد دارای این ویژگی ها هم سودآورترند و هم بهتر!

اول از خود شروع کنید. آیا به عنوان عضوی از سازمان همه این موارد را در خود دارید؟ منفعت سازمان را میبینید یا منفعت شخصی خود را؟ و …

بعد بررسی کنید چقدر در در فرایند های استخدام، ارتقا و انتصاب به این ویژگی ها توجه کرده اید و خواهید کرد. افرادی که جذب می کنید این موارد را در خود دارند. در مقایسه افراد با یکدیگر بین چند گزینه، کدام نمره بالاتری می گیرد؟

اینها می تواند معیارهایی مناسب برای انتخاب کارمند نمونه هم باشند. البته به شرطی که ارزیاب این معیارها در خصوص آنها متخصص باشد. برای هر نمره ای که میدهد مصداقی هم ذکر کند و …

پیروز و پایدار باشید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *